قرض گرفتن: (هوافسرده بحدی که وام کرده مگر برودت از دم بد خواه شاه عرش جناب) (وحشی) وام گزاردن (گزاشتن) : پرداختن قرض تادیه دین: (دستوری خواه بنده را تبه نشابور بازگردد و وام بگزارد)
قرض گرفتن: (هوافسرده بحدی که وام کرده مگر برودت از دم بد خواه شاه عرش جناب) (وحشی) وام گزاردن (گزاشتن) : پرداختن قرض تادیه دین: (دستوری خواه بنده را تبه نشابور بازگردد و وام بگزارد)